سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سرخه لیزه
 

سش

از ویکی‌پدیا، دانشنامه? آزاد
پرش به: ناوبری، جستجو

ایل کَلهُر یکی از شعب اصلی ایل‌های کرد ایران و از کهن‌ترین طوایف غرب ایران است.[1][2][3][4] ایل کَلهُر بزرگترین ایل کُردستان و دومین ایل بزرگ ایران می باشد. مردمان آن کردتبار هستند و به گویش کردی کلهری تکلم می کنند.[5]

مسکن آنان در غرب ایران در شهرستان ایوان‌ غرب در استان ایلام و در استان کرمانشاه در شهرستان‌های گیلان غرب، اسلام آباد غرب، بخشی از کرمانشاه، سرپل ذهاب، قصر شیرین، و بخشی از شهرستان چرداول استان ایلام می‌باشد، و از طرف مغرب به خاک کردستان عراق (مندلی و خانقین)، محدود می‌شود..[6][1]

مسکن اولیه? ایل کلهر همراه با گوران بزرگ در نواحی دامنه‌های شاهو قلعه? پلنگان و دیگر نواحی این منطقه حضور داشته‌اند و در کردستان عراق نیز به طور سنتی در اطراف شهر زور خانقین کلار و دیگر نواحی گرمسیری جنوب کردستان عراق حضور داشته‌اند سپس طی یک سری حوادث و اتفاقات به جنوب شاهراه کرماشان ـ خانقین نقل مکان کرده و ساکن شده‌اند و مرکز اصلی ایل امروز در این جا می‌باشد ولی طوایف کلهر امروزه در تمام کردستان ایران و عراق به طور پراکنده و گاه متمرکز در تمام شهرهای کُردنشین ایران و عراق از جمله سقز، بوکان، مهاباد، ارومیه، ماکو، سنندج، ایلام، مهران و در عراق در سلیمانیه، کرکوک، کلار، حلبچه، نواحی گرمیان زندگی می‌کنند. اکنون قسمت اعظم ایل در استان کرماشان ساکن است.

حال با ذکر این نکته که مناطق کلهر نشین» ایوان‌غرب، اسلام آباد، گیلان‌غرب، بخش‌هایی از سرپل ذهاب، سومار، نفت شهر، ماهیدشت، برخی نواحی کرماشان، قصرشیرین «بخشی از مناطق کلهر زبان است که از بیجار در شمال تا مهران و چرداول در جنوب و در شرق از کرماشان ماهیدشت تا خانقین در غرب را شامل می‌شود. زبان ایل کلهر کُردی با گویش کلهری است که خود به لهجه‌هایی تقسیم می‌شود. ایل کلهر در طول تاریخ خود مورد بغض و کینه? کُردستیزان قرار گرفته‌است که می‌توان اقدامات سیاسی ـ نظامی را علیه ایل در سه دسته مورد بررسی قرار داد:

1- تجزیه ایل کلهر و تبعید طوایف مختلف آن که از زمان ترکمنان و صفویه شروع شده و تا زمان قاجار ادامه داشته و طوایف زیادی از این ایل به نواحی خارج از کردستان از جمله، همدان، قزوین، قم، سیستان، کرمان، شمال خراسان تایباد نواحی شمالی افغانستان، خوزستان، فارس، لرستان، گیلان، مازندران، گرگان و... تبعید شده‌اند.

2- اقدامات نظامی: که بارها و بارها توسط ارتش صفویه و عثمانی مورد هجوم قرار گرفته و حکومت‌های خودمختار و مستقل مانند (حکومت ذوالفقارخان کلهر در بغداد در زمان صفویه) سرنگون شده و از بین رفته‌است.

3- تبعید و کشتن بزرگان ایل مانند کشته شدن ذوالفقار خان... یا تبعید چندساله و زندانی شدن بزرگان مانند زندانی شدن خان منصور ایوانی یا عباس خان که باعث فروپاشی قدرت ایل در زمان‌های خاصی شده‌است.[7]

پیشینه[ویرایش]

راولینسون درباره قدمت و موقعیت ایل کلهر می‌دارد: (کلهرها اگر قدیمی‌ترین ایل کردستان نباشند، به عنوان یکی از طوایف قدیمی منطقه شناخته شده‌اند.)[8]

کتب قدیمی و سفرنامه‌های جهانگردان و روایتهای سنتی رایج در میان ایل کلهر این مدعا را به اثبات می‌رساند که، ایل کلهر در غرب ایران از جایگاه کهن و اصیلی برخوردار بوده‌است این قوم زمانی بر سرزمین بابل و روزگاری نیز بر بغداد مقر خلافت عباسیان و با نام سرزمین کلهرستان حاکمیت داشته‌اند.[9]

بر خی مردمان کلهرها می‌گویند که از شیراز آمده‌اند و این امر ناشی از حضور چندین ساله آنان در آن سرزمین می‌باشد که در زمان زندیه همزمان با حکومت علی‌خان ایوانی بر ایل کلهر برای تصرف شیراز همراه کریم خان زند (وکیل الرعایا) به شیراز رفته و تا انقراض زندیه همراه آنان بوده و در جنگ‌ها حضوری پر رنگ داشته‌اند؛ پس از شکست زندیه توسط آغامحمدخان قاجار برای جلوگیری از شورش دوباره و تضعیف سازمان ایلی در دسته‌های کوچک و جداجدا به نقاط مختلف کشور ایران از جمله، قم، قزوین، کرمان، گیلان، ری، شمیرانات و شهریار و... کوچانده می‌شوند اما عده‌ای از آنان دستور حاکم قاجار را بر نتافته و به سرزمین اصلی خود باز می‌گردند و از همین روست که آنها اظهار می‌دارند که از شیراز آمده‌اند. ایل کلهر در طول تاریخ نقش مهمی در تحولات کردستان، ایران و عثمانی داشته‌است.

ریشه نام[ویرایش]

گودرزی در کتاب ایل کلهر در دوره مشروطیت چنین آورده‌است:در علت نامگذاری این ایل اصیل با نام کلهر، باید در ساخت، ریشه و معنی آن دقیق شد لفظ کلهر با فتح کاف و ضم هاء از دو بخش «کل»و«هور» یا «هُر» تشکیل شده‌است. این کلمه که با تلفظ‌های متعدد در منابع آمده‌است از قبیل کلهور، کلهر و کلِر. در زبان محلی تلفظ سوم بیشتر رایج است. از همه آنها یک معنی به ذهن متبادر می‌شود. کَل به معنای آهوی کوهی نر می‌باشد واز خصوصیات آهوی کوهستان، همانا شجاعت و جنگندگی و جست وخیز فراوان آن است. قسمت دوم کلمه، هور یا هُر می‌باشد که در واژه نامه‌ها به معنای خورشید وآفتاب آمده‌است. از ویژگی‌های خورشید درخشندگی و سرعت و جذابیت می‌باشد. حال اگر به دنبال وجه شبه این دو کلمه کل و هور با مردمان ایل کلهر بگردیم باید نظری داشته باشیم به زیستگاه وقلمرو آنها یعنی دامنه‌ها و ارتفاعات پر فراز و نشیب زاگرس. مردمان این ایل در طول تاریخ با ناملایمات طبیعی دست و پنجه نرم کرده با شجاعت و جنگندگی همانند آهو و کل، کوه‌ها و صخره‌ها را در نوردیده ورام خواسته‌های خویش کرده‌اند ومهاجمانی که از صفحات غربی ایران قصد سوئی نسبت به کشورمان را داشته‌اند عقب رانده و آنها را به خاک مذلت نشانده‌اند. از طرفی اینها را به خاطرچهره‌های بشاش و جذاب و همچنین سرعت برق آسایی که درپیمودن کوه‌ها و گردنه‌های سخت‌گذر داشته‌اند، به خورشید که مظهر جذابیت است تشبیه کرده‌اند. قسمت دوم نام کلهر یعنی هر (هور) نیز احتمالاً از نام قوم هوری‌ها گرفته شده‌است.[10]

برخی از منابع قوم کلهر را یهودی معرفی می‌نمایند. با توجه به اینکه کتاب‌های قدیمی و سفرنامه‌های جهانگردان و روایتهای سنتی رایج در میان ایل کلهر این ادعا را به اثبات می‌رساند که، ایل کلهر در غرب ایران از جایگاه کهن و اصیلی برخوردار بوده‌است این قوم زمانی بر بابل و روزگاری نیز بر بغداد مقر خلافت عباسیان و با نام سرزمین کلهرستان حاکمیت داشته‌اند.

کلهرها از زمان باستان تا کنون نامشان موجود بوده‌است ولی تا به حال کسی تاریخی جامع و منسجم و علمی درباره این قوم ننگاشته‌است. این قوم از روزگار شاه اسماعیل اول بنیان گذار دولت صفوی تاکنون با حکومتهای مرکزی ایران و برخی از دولت‌های دیگر ارتباط داشته‌است و همواره سخت‌ترین حوادث را تجربه نموده‌اند.

ایل کلهر در فتح مصر، شام، فلسطین و دفع تجاوز افغانهای هراتی و جلوگیری از تجاوزات پی در پی دولت عثمانی و اعراب به مرزهای غربی ایران و تأمین نیروهای مسلح نقش بسزایی داشته‌است. با شروع جنگهای ایران و عثمانی از زمان صفویان تا روزگار قاجاری عملکرد این ایل با سران آن در تاریخ جنگها و فتوحات ثبت و ضبط گردیده‌است.

عمادالدین دولتشاهی با آموختن الفبای اوستایی و ترجمه تازه‌ای از یشتها نکات جالبی از زوایای تاریک منطقه غریب ایران را روشن می‌کند. وی با ترجمه متن‌هایی از اوستا منطقه کردنشین غرب ایران از قصر شیرین تا ایلام بویژه ایوان غرب و اسلام‌آباد که مرکز ایل کلهر هستند محل زنگی اقوام اسطوره‌ای ایران معرفی می‌کند. او با ریشه‌یابی واژه‌های اوستایی و تطبیق آنها با نام جای‌ها در این منطقه به این نتیجه می‌رسد که جای ایران اسطوره‌ای که در شاهنامه مطرح است غرب ایران امروزی است. دولتشاهی در کتاب جغرافیای غرب ایران یا کوههای ناشناخته اوستا، نام جای‌هایی مانند زواره‌کوه، هفت آشیان، زویری، مرِگ (Merg)، مانِشت، گواور، تجر، سروناو و غیره را که هم اکنون نیز به همان نام‌ها نامیده می‌شوند به اقوام اسطوره‌ای ایران (پیشدادیان و کیانیان) منتسب می‌کند. چون تمامی این جای‌ها در حوزه حضور گویش کلهری قرار دارند، بی ربط نیست اگر بگوییم ایل کلهر که از زمانهای دور در همین منطقه می‌زیسته‌است.[11] ایل کلهر به زیرمجموعه‌هایی تقسیم می‌شود.

کلهرها از کهن‌ترین طوایف ایرانی هستند که در غرب ایران سکونت داشته‌اند که با انتساب نژاد خود به پهلوانان شاهنامه این پیوند را پاسدار بوده و اصولا ادامه این نسبت تداوم می‌یابد.[12]

ایل کلهر همانطوری که امروزه هست، در گذشته نیز زادگاه بسیاری از دانشمندان و هنرمندان غرب ایران بوده‌است. در گذشته‌های دور فرهاد کوهکن مشهور به «فرای» را از خود دانسته‌اند. چنانکه صاحب شرفنامه می‌نویسد: نهنگ دریای محنت و پلنگ کوهسار مشقت، فرهاد که در زمان خسرو پرویز ظهور کرده از طایفه کلهر است این سخن روایت سینه به سینه آگاهان ایل را که جوانان کلهر بر قله‌های زاگرس آتش‌افروز جشنهای باستانی و حامل تندیس‌های هنری و مذهبی بر صخره‌های سخت‌گذر بوده‌اند را قوت می‌بخشد.

مسکن و وضعیت اجتماعی ایل کلهر[ویرایش]

ایل کلهر از شمال به محدوده ایلهای کرند، گوران و گوران بان زرده، از ناحیه جنوب به حوزه حکومتی والی پشتکوه (استان ایلام کنونی)، از طرف مغرب به خاک کردستان عراق (مندلی و خانقین)، همچنین به قشلاق ایل سنجابی و قشلاق ایل کرند، از جانب مشرق به ییلاق ایل زنگنه و قسمتی از ییلاق ایل سنجابی (مایدشت) و در واقع جنوب شهر کرمانشاه، محدود می‌شود.[13] بزرگان این ایل که در واقع بزرگ‌ترین ایل در غرب کشور محسوب می‌گردد در شهرستان‌‌های ایوان‌غرب، اسلام آباد غرب، گیلانغرب و بخش‌هایی از: چرداول،کرند، نفت شهر(نفت شاه سابق)، سومار، گهواره، ماهیدشت، ودر دهستان قلعه شاهین سرپل ذهاب و نصر آباد قصرشیرین و تمامی نواحی وحومه مکانهای یاد شده ساکن هستند. بنابر اسناد تاریخی زیادی در گذشته ایوان غرب مرکز اصلی ایل کلهر بوده‌است، همچنین در زمان‌های گذشته طوایف بزرگی همچون منصوری(مسیوری)، کولسوند، قلخانی، کلیایی، زینلخانی و..... که از(هفت ماله بان سیری کلهر ایوان غرب که بزرگ ترین زیرشاخه? ایل کلهر است)می‌باشند در مناطق ذکر شده ساکن شدند. البته پراکندگی مردمان ایل کلهر از مکانهای نامبرده فراتر است به طوری که تعداد زیادی از مردم شهر کرمانشاه از کلهرها هستند. مردمان این ایل در محدوده‌های نامبرده با توجه به این که اکثریت از طریق دامپروری امرار معاش می‌کرده‌اند جهت به دست آوردن علف چرا برای احشام و گوسفندان خود در فصول مختلف سال دست به کوچ وتغییر مکان می‌زده‌اند که این امر در بروز اختلاف بین آنها وسایر ایلات تأثیر مهمی داشته‌است. در تعیین حدود گرمسیر وسردسیر ایل کوه‌های قلاجه? ایوانغرب و سرکش در شمال گیلانغرب و حومه آن را می‌توان مرز به حساب آورد. یعنی جنوب این کوه‌ها گرمسیر وشمال آنها سردسیر کلهرها بوده‌است. در این مناطق (سردسیر و گرمسیر)گروهی از افراد ایل به صورت یکجانشین که معیشت آنها به طریق اقتصاد کشاورزی و دامپروری (به صورت محدود) تأمین می‌گردد.

با توجه به درگیری‌های منطقه‌ای، نا امنی راه‌ها و دخالتهای گاه و بیگاه حکمرانان کرمانشاه، و مشکلات طبعی این مردمان، کوچ به صورت دسته جمعی وگروهی صورت گرفته و در مکانهای سردسیر و گرمسیر در یک محل نزدیک به هم سکونت اختیار می‌کرده‌اند. البته طوایف تابعه ایل هر کدام دارای محدوده‌ای مشخص بوده‌اند که به همان نام طوایف نامگذاری شده‌اند. به گفته معمرین جایگاه هر ایل بیشتر با توافق ایلخان و کلانتر طایفه تعیین می‌شده‌است.

جستارهای

پانویس[ویرا

  1. KALHOR
  2. کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - 1377 - تهران.
  3. ایل‌ها و طایفه‌های عشایری کرد ایران. علی میرنیا. ناشر نسل دانش. ایران. 1368.
  4. آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد. انتشارات پرسمان. 1382
  5. اردشیر کشاورز، مقاله? واقعیت تاریخ و ایل کلهر ـ هفته نامه? سیروان، شماره 367، سال هشتم، 84/11/1 ـ
  6. اردشیر کشاورز، مقاله? واقعیت تاریخ و ایل کلهر ـ هفته نامه? سیروان، شماره 367، سال هشتم، 84/11/1 ـ
  7. اردشیر کشاورز، مقاله? واقعیت تاریخ و ایل کلهر ـ هفته نامه? سیروان، شماره 367، سال هشتم، 84/11/1 ـ
  8. هنری کرزیک راولینسون سفرنامه راولینسون، گذر از زهاب به خوزستان، تهران 1362
  9. ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه، 1381
  10. ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه، 1381 صفحه 23
  11. ایل کلهر در دوره مشروطیت، علیرضا گودرزی انتشارات کرمانشاه،


نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/5/3 توسط ّنبی چاری پور
براساس تاریخ شفاهی، بنیادگذار ایل بهاروند مردی به نام «بهار» بوده که در زمان شاه‌عباس(996-1038ق/1588-1629م) در دهکد? رباط، واقع در شمال خرم‌آباد می‌زیسته است. گفته می‌شود که نیای بهار به نام سوزوا (سبزوار) از مردم ایل کلهر (در کرمانشاهان)، پس از درگیریهایی، حدود 15 نسل پیش (تقریباً 969ق/1562م) به لرستان مهاجرت کرده است. به هر روی، بهار پس از مدتی به منطق? بالاگریوه و به درّه نسو(دره نصب) نزد دِرَک، نیای دیرکوندها می‌رود. به روایتی بهار و به روایت دیگر مُرالی(مرادعلی)فرزند بهار با دختر درک، به نام گلبهار ازدواج می‌کند. درک در کهن‌سالی سرپرستی قبیله را به بهار و مرالی واگذار می‌کند(تحقیقات میدانی مؤلف؛ نیز نک‍: ساکی، 173). می‌گویند: بهاروندها به دستور کریم‌خان‌زند همراه برخی از کسان طایف? درک، مانند ساتیاروند به شیراز کوچانده شدند. این رویداد در هیچ‌یک از متون تاریخی نیامده است(تحقیقات میدانی مؤلف). علت کوچاندن آنها نیز معلوم نیست، اما ظاهراً پس از مرگ کریم‌خان به لرستان بازگشته‌اند. گروههایی از آنها نیز به بختیاریها پیوستند که اکنون در مسجد سلیمان و نیز در میان طایف? شحنی(شینی)، از ایل بابادی باب زندگی می‌کنند(نک‍: امان‌اللهی، قوم‌لر،191).
پراکندگی جغرافیایی: در حدود150سال پیش قلمرو ایل به نواحی چین زال، هُرندی، کوه چنار، درکی، وَرون ماهور (انتهای شرقی کوه کیالان)، و سَر و گُل(دامن? شمالی کوه کیالان)در میانکوه و کرمیر محدود بوده است؛ اما بعدها به طرف شمال، یعنی منطق? ییلاقی روی آوردند. ابتدا چند سالی در طایی ماندند و تابستانها را در سِوتَل(سیب تلخ)، هودکَل، واقع در دامنه‌های جنوبی کوه هشتادپهلو می‌گذراندند. پس از آن منطق? طاف و دره‌نصب را که پیش‌تر متعلق به دیرکوندها و بهاروندها بود و ظاهراً پس از کوچاندن آنان به شیراز، پاپیها در آنجا ساکن شده بودند، دوباره تصرف کردند. قلمرو بهاروند در منطق? گرمسیر نیز به تدریج گسترش یافت. آنان ابتدا در رزه مستقر شدند و به تدریج دامنه‌های جنوبی کوه‌کیالان و زمینهای میان کبیرکوه و کیالان را تصرف کردند. سرانجام منطق? وسیعی میان رودکرخه و بالارود، در شمال جاد? دهلران- اندیمشک و سپس جلگ? کُرگاه، در حوم? خرم‌آباد را تسخیر کردند.
هم‌اکنون بهاروندها بیشتر در منطق? ییلاقی ساکنند، اما در گذشته زیستگاه آنان بدین سان بود:
شعب? مرادعلیوند، منطق? سردسیر: جلگ? کُرگاه (شامل مجموعه‌ای ده و آبادی)، بَوه، خارزار، هشتادپهلو، دره‌نَسو(دره نصب) و کبکان؛ منطق? گرمسیری: چین زال، هُرندی، بیدرویه، حسینه، پشمینه‌زار، کرحشکان و رزه.
شعب? کردعلیوند، منطق? سردسیری: تَل، چَمَشک، طایی؛ منطق? گرمسیری: پاعَلَم، جوزا، شاه احمدکوچک، کُنارپلی، چهاربیشه، پل‌تنگ، درکی و جلگ? خلج(امان‌اللهی، همان، 151-152، «نظام…»، 106؛ نک‍: افشارسیستانی، 351-352).
بهاروندها در طول چند ده? گذشته کوچندگی را رها کرده، و در منطق? سردسیر، به ویژه در حوم? خرم‌آباد اقامت گزیده، و هم‌اکنون بسیاری از آنها شهرنشین شده‌اند و در خرم‌آباد زندگی می‌کنند.
نظام سیاسی: ایل بهاروند در دور? خودسری ایلات در لرستان(1275-1305ش) از دو طایف? مرادعلیوند و کردعلیوند تشکیل شده بود که هریک به‌طور مستقل زندگی می‌کردند و هرکدام از آن دو از تیره‌های گوناگونی تشکیل شده بودند (نک‍: امان‌اللهی، قوم لر، 150-151).
1. طایف? مرادعلیوند: تیره‌های تشکیل‌دهند? طایف? مراد علیوند اینان بودند: اَمُ الله(امان الله)، باوَک(بابک) مَتْسی(محمد حسین)، جافَر، وَلّی (این تیره‌ها که به هوزکیو(کبود) معروفند، رهبری طایفه را در دست داشتند)؛ شیرولی‌وند، گنجلی‌وند، داویدوند، کهزادوند(شاید هم کزادوند)، کوگانی و حیدروند. افزون براین تیره‌ها که خود را از نسل «بهار»، بنیادگذار ایل می‌دانستند، خانوارها و تیره‌هایی از دیگر ایلات و طوایف لرستان چون شیخ، بووه(باوه=بابایی)، کرنوکر، نوکراَمرا، کوشکی، چوتاشی(چوب‌تراشی) و چند گروه دیگر که به طایف? مراد علیوند پیوسته بودند، از این طایفه به‌شمار می‌آیند(برای اطلاع بیشتر دربار? تیره‌ها و گروههای پیوست? دیگر، نک‍: همو، «نظام»، 113، قوم لر، 151).

2. طایف? کردعلیوند: این طایفه که خود را از نسل بهار می‌دانستند، از 7 تیر? اصلی تشکیل می‌شد: مَمیرزا (محمدمیرزا)، مَمجو (محمدجان)، بهروم(بهرام)، شاپور، شیری(شیرین) صیفور و نظرعلی‌وند. گروههایی مانند بهزاد، گوشه‌ای، دلفان، رشنو، نوکر امرا، پَمه حر، چوتاشی، سالی، بازگیر، مکی و گله‌دار نیز به این طایفه پیوسته بودند(همان،152)

چنان که گفته شد، مرادعلیوند و کردعلیوند به‌طور مستقل زندگی می‌کردند و فاقد رهبریمشترک بودند. از آن گذشته، هرطایفه به جای یک رهبر دارای رهبران متعدد بود. بهعبارت دیگر رهبران تیره‌های اصلی(از نسل بهار) رهبری طایفه را عهده‌دار بودند و بهامور طایفه به صورت شورایی رسیدگی می‌کردند. در میان آنها معمولاً سران تیره‌هایقدرتمند که از نفوذ و اعتبار بیشتر برخوردار بودند،بهعنوان رهبران بزرگ و برجست?طایفه شناخته می‌شدند.بارانی{تیر? بابک}،حاج پرویزخان {محمد حسین}،حسین‌خان {تیر? ام‌الله}، جافر خان{تیر? جافر}، پادار {تیر? ولی} به عنوان سرانمرادعلیوند و از بزرگان دیگر بهاروند میتوان به حاج نصیر - بساط بک- امید- بهرام- پیرزاد- اکبر- عالی- حاج مرادخان اشاره کرد.

تا پیش از استقرار حاکمیت دولت مرکزی در لرستان، دوطایف? کردعلیوند و مرادعلیوند به عنوان واحدهای مستقل از دولت مرکزی عمل می‌کردند. براین اساس، هریک از این واحدهای سیاسی چون یک دولت مستقل، اما ساده و درمقیاس کوچک، عهده‌دار برقراری نظم داخلی و پاسداری از جان، مال، حیثیت و قلمرو ایل در برابر دیگر گروهها و بیگانگان بودند. بدون تردید ضعف دولت مرکزی در اواخر دور? قاجار و عملکرد ضعیف آن در لرستان که به هرج و مرج و ناامنی انجامید، مهم‌ترین عامل در شکوفایی نظام ایلی و انسجام و تداوم آن بوده است(نک‍: امان‌اللهی، «نظام»، 115).

حاکمیت دولت در لرستان و تأمین امنیت در منطقه و مداخله در امور ایلات، به‌ویژه اجرای اصلاحات ارضی، به فروپاشی نظام ایلی انجامید، به گونه‌ای که دیگر نمی‌توان از ایل به عنوان یک واحد سیاسی- اجتماعی یاد کرد (همان، 125، 126). اکنون بهاروندها به صورت واحدهای کوچک پدرتبار و غیرمنسجم در شهر و روست زندگی می‌کنند.
نظام اجتماعی: روابط اجتماعی در جامع? سنتی بهاروند همانند دیگر ایلات مبتنی برخویشاوندی بود که از طریق نسب(خون) و یا سبب(ازدواج) تعیین می‌گردید. در جامع? سنتی بهاروند که مرکب از گروههای پدرتبار نابرابر بود، هویت، حقوق و مسئولیت افراد از طریق نسب مشخص می‌شد. کوچک‌ترین واحد اجتماعی هر گروه خونه(خانواده یا خانوار) است که به اشکال گوناگون چون خانواد? هسته‌ای، گسترده، پیوسته و ناقص وجود داشته است. واحدهای بالاتر اینهاست: حونه ← باوه (دودمان)← تیره ← طایفه ← ایل(همان، 110، 113). در جامع? سنتی بهاروند پایگاه اجتماعی افراد در وهل? اول از طریق نسب تعیین می‌شد، از این‌رو، تحرک اجتماعی افراد در این جامعه زیاد نبود و گروههای پدرتبار که از نسل «بهار» بودند، برگروههای دیگر برتری داشتند و چون این گروهها برزمینهای کشاورزی، مراتع، چشمه‌سارها و مالگه‌ها(قرارگاهها)مالکیت داشتند، از پایگاه والاتری برخوردار بودند. هُمساها، یعنی خانوارها یا گروههایی که از دیگر طوایف و ایلات به بهاروندها پیوسته بودند و بر زمین و مراتع مالکیت نداشتند، درجایگاه پایین‌تری بودند. خنیاگران سنتی نیز پایین‌ترین قشر را درمیان بهاروندها تشکیل می‌دادند.
روابط اجتماعی در میان بهاروندها و قلاوندها با مقایسه با دیگر ایلات لرستان، مردمی‌تر بوده است، چنان‌که ازدواجهای فراوانی میان بهاروندها و همساها (حتى میان سران رد? بالای ایل با همساها) صورت گرفته است(همان، 114).
قشربندی در جامع? بهاروند چون دیگر جنبه‌های زندگی آنها در طول دهه‌های گذشته تغییر یافته است، چنان‌که هم‌اکنون پایگاه اجتماعی افراد اکتسابی است و ربطی به وابستگی تباری ندارد. امروزه میزان تحصیلات و کسب مهارتها از عوامل عمد? تعیین‌کنند? پایگاه اجتماعی افراد است.
جمعیت: از 150 سال به این سو شمار خانوارهای ایل بهاروند نه تنها با زادوولد، بلکه با پیوستن اعضای دیگر ایلات و طوایف به آنها افزایش یافته است. آمار درستی از جمعیت بهاروند در دست نداریم. ویلسن در 1330ق/1912م جمعیت این ایل(فقط شعب? مرادعلیوند) را بالغ بر هزار خانوار دانسته است. اما به جمعیت شعب? دیگر آن، یعنی «کُردَلی وُن»(کردعلیوند)که جمعیت آن نیز به انداز? «مُرالی وَن»(مراد علیوند)بوده، اشاره نکرده است. براین اساس، جمعیت ایل بهاروند(مرادعلیوند و کردعلیوند)احتمالاً بایستی حدود دوهزار خانوار و یا تقریباً 10هزار نفر بوده باشد. منابع بعد به پیروی از ویلسن جمعیت بهاروند را همان 000‘1 خانوار یاد کرده‌اند(فیلد، 176؛ کیهان، 2/66؛ مردوخ، 1/82). براساس گزارش رزم‌آرا(ص231)که در جنگهای لرستان شرکت کرده، و با منطقه آشنایی داشته است، جمعیت بهاروندها در 1312ش روی هم رفته 850‘4 خانوار بوده است. این رقم تقریباً مستند است، با این تفاوت که جمعیت طایف? رشنو که درآن زمان وابسته به کردعلیوند بوده، جزو ایل بهاروند قلمداد گردیده است. حال اگر جمعیت طایف? رشنو را که بالغ‌بر 000‘1 خانوار بوده است، از رقم یاد شده کم کنیم، جمعیت بهاروند حدود 850‘3 خانوار می‌شود که از این جمعیت، شعب? مرادعلیوند 900‘1 خانوار و کُردعلیوند 950‘1 خانوار بوده است(همانجا). از 1312ش تاکنون نیز آماری از بهاروندها تهیه نشده است.
پیشین? تاریخی: در دور? خودسری ایلات در لرستان که از زمان مرگ ناصرالدین‌شاه تا تسلط ارتش رضاشاه بر لرستان ادامه داشت و ناامنی و بی‌قانونی در سرتاسر منطقه حکم‌فرما بود، بهاروندها جلگ? کُرگاه(حوم? خرم‌آباد)را برای جلوگیری از دست‌یابی بیرانوندها به این منطقه اشغال کردند(تحقیقات میدانی مؤلف؛ نیز نک‍: امان اللهی، «نظام»، 112-113، 114). دور? خودسری نتیج? ظلم و ستم و تفرقه‌اندازی حکام قاجار بود که عقب‌ماندگی لرستان را به بار آورده بود. پس از کودتای 1299ش و برکناری شاه‌قاجار، هر چند دمکراسی در ایران پا نگرفت و مردم این سامان باز هم گرفتار استبداد سلطنتی و خودکامگی شدند، با این حال نظم توأم با استبداد حکومتی برقرار شد. دولت مرکزی برای برقراری نظم در لرستان و خاموش کردن آشوب و ناآرامی ایلات و عشایر منطقه اقدام به لشکرکشی کرد. این لشکرکشی از 1300 تا حدود سال 1312ش ادامه یافت و خسارات جانی و مالی فراوانی به بار آورد(نک‍: همان، 114-117). گزارشهایی دربار? این درگیریها از سوی برخی از فرماندهان نظامی منتشر شده است. از این میان می‌توان به خاطرات نخستین سپهبد ایران امیراحمدی و عملیات لرستان سرتیپ محمد شاه‌بختی اشاره کرد. گفته‌های امیراحمدی(مثلاً نک‍: ص 204) غیرمنصفانه و یک‌سویه است. با آنکه تسلط ارتش بر ایلات لرستان و آرام کردن آنها با همکاری افرادی چون میرزا رحیم‌خان معین‌السلطنه، نایب‌الحکوم? سنتی خرم‌آباد، شیرمحمدخان ایلخان ایل سگوند، حسین‌خان بهاروند(دیرکوند)، حاج سلطان مرادی و دیگر سران لرستان صورت گرفته بود، اما امیراحمدی برای آنکه خود را فاتح و قهرمان جنگ لرستان نشان دهد، خدمات و همکاریهای آنها را نه تنها به تهران منعکس نکرد، بلکه پس از پایان عملیات ارتش در لرستان در اعدام شیرمحمدخان سگوند و میرزا رحیم‌خان و تبعید حسین‌خان بهاروند و برخی دیگر به تهران نقش داشت.
با استقرار حاکمیت دولت در لرستان و یکجانشین کردن ایل بهاروند در دشت کرگاه، اقدامات متعددی در منطقه صورت گرفت که باعث تغییرات در ساختار سیاسی و اقتصادی سنتی ایل گردید. خلع سلاح ایل بهاروند، تبعید سرشناس‌ترین رهبران ایل، تغییرات در امور مالکیت سنتی، استقرار ادارات دولتی و محول کردن امورحقوقی- قضایی ایل به آنها، تأسیس داراتربیه برای تعلیم جوانان ایلی(هرچند به صورت سیار و محدود)، تغییر شیو? معاش از دامداری به کشاورزی توأم با دامداری، جلوگیری از کوچ به منطق? گرمسیری و... از جمل? این اقدامات به شمار می‌روند(نک‍: امان اللهی، همان، 116-120).

نظام اقتصادی: نحو? امرار معاش بهاروندها در دور? خودسری مبتنی بر دامداری و کشاورزی محدود بود. از این‌رو کوچ از سردسیر به گرمسیر و بالعکس از مشخصات زندگی آنها به شمار می‌آمد. مالکیت مراتع و اراضی کشاورزی متعلق به سران و اعضای تیره‌هایی بود که خود را از نسل «بهار» می‌دانستند. هرچند «هُمسا»ها(وابستگان)حق بهره‌گیری از این منابع را داشتند، اما فاقد مالکیت بودند(همان، 113-114).

اکنون اقتصاد معیشتی بهاروند تغییر کرده، و کشاورزی جای دامداری را گرفته است. در این زمان بهاروندها ده‌نشین و شهرنشین شده‌اند و شمار اندکی هنوز کوچ می‌کنند. براین اساس، فعالیتهای اقتصادی آنها نیز متنوع شده است، به گونه‌ای که هم‌اکنون آنان به مشاغل گوناگون دولتی و غیردولتی اشتغال دارند.
نظام مالکیت سنتی نیز پس از اصلاحات ارضی تغییر یافته است و اکنون مالکیت بر زمین به یک نسب خاص اختصاص ندارد و اغلب خانوارهای بهاروند صاحب زمین هستند(همان،119).

مآخذ: افشار سیستانی، ایرج، ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، 1366ش؛ امان اللهی بهاروند، سکندر، تعلیقات بر جفرافیای لرستان، پیشکوه و پشتکوه(هم‍(؛ همو، قوم لر، تهران، 1370ش؛ همو، «نظام اجتماعی ـ سیاسی ایل بهاروند و تحولات آن»، ایلات و عشایر ، تهران، 1362ش؛ امیراحمدی، احمد، خاطرات نخستین سپهبد ایران، به کوشش غلامحسین زرگری‌نژاد، تهران، 1373ش؛ جغرافیای لرستان، پیشکوه و پشتکوه، به کوشش سکندر امان‌اللهی بهاروندی، خرم‌آباد، 1370ش؛ راولینسن، هنری، سفرنامه، ترجم? سکندر امان‌اللهی بهاروند، تهران، 1362ش؛ رزم‌آرا، علی، جغرافیای نظامی ایران(لرستان)، تهران، 1320ش؛ ساکی، علی محمد، جغرافیای تاریخی و تاریخ لرستان،منبع :مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی،خرم آباد 1324ش؛ کیهان، مسعود، جغرافیای مفصل ایران، تهران، 1311ش؛ مردوخ کردستانی، محمد، تاریخ، سنندج، 1351ش؛ معین‌السلطنه، رحیم، «جغرافیای لرستان»، به کوشش ایرج افشار و احمد شعبانی، شقایق، تهران، 1376ش، شم‍ 3 و 4؛ تحقیقات میدانی مؤلف؛ نیز:

Field, H., Contributions to the Anthropology of Iran, Chicago, 1939.
سکندرامان‌اللهی بهاروند


dsc_0041.jpg

dsc_0042.jpg

dsc_0043.jpg



نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92/5/3 توسط ّنبی چاری پور

رقابت‌های هفته هجدهم و پایانی لیگ برتر فوتسال لرستان در شهرهای مختلف استان برگزار شد و چهره تیم قهرمان این رقابت‌ها در روز آخر مشخص شد.

در ادامه و

 در حساس‌ترین بازی هفته تیم کاوه نورآباد که در آستانه سقوط به لیگ یک قرار داشت، میزبان یافته سرخه‌لیزه چگنی بود. یافته با یک تساوی در این بازی نیز می‌توانست قهرمان شود اما برای نشان دادن اقتدارش، با 2 گل از سد میزبان گذشت و قهرمان لیگ برتر فوتسال استان در فصل 92-91 شد.
تیم نورآبادی نیز بسیار خوش‌شانس بود که زاگرس‌راه نصر فیروزآباد در پل‌دختر دست به کار بزرگی زد و با یک گل از سد میزبانش تیم‌کشکان‌رود گذشت تا به جای تیم نورآبادی، کشکان‌‌رود به لیگ دسته اول فوتسال استان سقوط کند.
گوهرقوطی بروجرد با نتیجه 3 بر صفر برابر کلاسیک خرم‌آباد به پیروزی رسید تا با تفاضل گل بهتر نسبت به تیم کهمان الشتر در رده دوم جدول قرار گیرد.
کهمان الشتر نیز با نتیجه 3 بر صفر برابر تیم قعرنشین ماهان خرم‌آباد برنده اعلام شد تا سکوی سوم جدول رده‌بندی مسابقات را تصاحب کند. دو تیم ماهان خرم‌آباد و کشکان‌رود پل‌دختر به لیگ دسته اول فوتسال لرستان سقوط کردند.
تیم فجر شهید موسوی خرم‌آباد نیز که بازی‌هایش را هفته قبل به اتمام رسانیده بود، این هفته با قرعه استراحت مواجه بود.
تیم فوتسال یافته چگنی که از جوانان روستای سرخه‌لیزه  تشکیل شده، با بازی خوب سیاوش علمی‌چگنی، حیدر و اکبر محمود‌پوریان، محمد نقدی‌چگنی، شهرام ولی‌پور، حکمت محمود‌پوریان و مربی‌گری مسعود صادقی فعل خواستن را صرف کرد و در رقابت‌های لیگ برتر استان قهرمان شد تا جواز حضور در رقابت‌های زیرگروه لیگ دسته دوم فوتسال ایران را کسب نمایند.این تیبدول رده‌بندی:

 

نا گفته نماند تیم یافته چگنی بدون هیچ گونه اسپانسری و ادعا قهرمان لیگ  فوتسال استان لرستان شد

امیدوارم مسولین فکری به حال این جوانان  که تا الان از جیب خودشون خرج کردند بکنند/


تیم

بازی

برد

مساوی

باخت

زده

خورده

امتیاز

1

یافته چگنی

16

11

2

3

56

26

35

2

گوهرقوطی بروجرد

16

10

2

4

77

39

32

3

کهمان الشتر

16

10

2

4

54

39

32

4

فجر‌موسوی خرم‌آباد

16

8

2

6

60

61

26

5

زاگرس‌راه‌نصرفیروزآباد

16

7

3

6

37

42

24

6

کاوه نورآباد

16

6

2

8

47

46

20

7

کلاسیک خرم‌آباد

16

6

1

8

47

43

19

8

کشکان‌رود پل‌دختر

16

5

3

8

45

47

18

9

ماهان خرم‌آباد

16

-

-

16

26

109

-

 



نوشته شده در تاریخ شنبه 92/4/29 توسط ّنبی چاری پور
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : چاری پور
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کد پیغام خوش آمدگویی

کد قفل راست کلیک

دریافت همین آهنگ